عرش اثر بهرام صادقی (ملکوت)
عرش
نوشتهی بهرام صادقی
ملکوت
نویسنده
بهرام صادقی
انتشارات
مونین
ملکوت رمانی کوتاه و کم حجم، با جملاتی سرشار، یکی از کم نظیرترین نمونه های ادبی دوره طلایی ادبیات ایران است.
کتاب ملکوت تنها داستان بلند به جا مانده از بهرام صادقی است که در نگارش داستان کوتاه ید طولایی داشت. به پاس قدردانی از قلم زرین او و بزرگداشت مقامش در نگارش داستان کوتاه، نویسنده جایزه ادبی به نام این فقید درنظر گرفته شده است. ملکوت در همان صفحه نخست میخکوبتان می کند: «در ساعت یازده شب چهارشنبه ی آن هفته، جن در آقای مودت حلول کرد.»
این اتفاق ممکن است باعث شود خواننده با خود فکر کند با یک داستان ماورالطبیعی روبه رو است اما این نشان از تلفیق وجوه رئال و سورئال داستان دارد.
شرح داستان ساده است و ورود آقای مودت و داستان جن و همراهی دوستانش برای خلاصی او از شر جن، تنها روندی است که باعث می شود کاراکتر اصلی یعنی دکتر حاتم وارد صحنه شود. دکتری که تا پیش از نزدیک، فرد متعهد و کاربلد به خواننده شناسانده می شود. اندکی بعد وجوه سورئال داستان رخ می دهد: آنجا که همراهان آقای مودت از دکتر در مورد مردی می شنوند که به او مراجعه کرده تا دستش را، تنها دست باقی مانده را نیز قطع کند! مرد تا پیش از این دست دیگر، پاها، گوشها و بینی خود را قطع کرده است اما از چه روی؟ در این میان، بین دوستان مودت و دکتری فلسفی در می گیرد و دکتر باز هم عصر بر حفظ چهره دروغین خود دارد. او مدعی است آمپول هایی به مردم عرضه می کنند که جوانی و باروری را به آنها بازمی گرداند و این در حالی است که خود دکتر جوان اما به واقع پیر دارد و عقیم است.